معرفی
درباره روش عارفان
خلاصه :
باید به این باور برسیم که وظیفه ما فقط انتقال یافتههای دیگران به کودک نیست!...مقدمهای بر روش مدرسه عارفان توس
چه آموختن؟ و چگونه آموزاندن؟ از اساسیترین سؤالات عرصهی تعلیم و تربیتاند که تا کنون افراد فراوانی سعی در ارائهی پاسخی مناسب به آنها داشتهاند.
مسلّم است که اگر برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، دنبال راه چارهای مناسب هستیم؛ لازم داریم الگویی کارا و مفید را کشف و ارائه کنیم که در آن مسیر تعلیم و تربیت به درستی ترسیم شده باشد.
نقد نظام آموزشی سنتی در ایران
گذشتهی تربیت در ایران گویای این مطلب است که اگر چه تا کنون برای حل مشکلات تعلیم و تربیت تلاشهای فراوانی صورت گرفته ولی هرگز نتیجهای مطلوب عاید نشده است تا جایی که کارشناسان امر این گونه زبان به اقرار گشودهاند که...
نظام نوین تربیت در کشور ما طی مراحل بنیانگذاری، توسعه و حتی به هنگام تلاش برای ایجاد تحول بنیادی در آن، تا کنون برمبانی نظری مشخص، مدون، بهرهمند از دستاوردهای معتبر علمی، متکی بر نظام فکری و ارزشی اسلام، هماهنگ و سازگار با خصوصیات فرهنگی، اجتماعی و بومی کشور استوار نبوده است.
ازاین رو تلاشهای انجام یافته طی چند دهه اخیر برای اصلاح و تحول جریان تربیت -خصوصا نظام تربیت رسمی و عمومی (=آموزش وپرورش) -با وجود مساعی قابل تقدیری که در این خصوص به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفته اند، کم وبیش با مشکلات متعددی مواجه میباشند که اهم آنها عبارتند از:
- مغایرت و ناسازگاری نسبی با مبانی وارزشهای اسلامی و تعالیم تربیتی اسلام
- بی توجهی به مقتضیات فرهنگی و ملی جامعه اسلامی ایران
- عدم توانایی پاسخگویی نظام تربیت رسمی به نیازهای فردی و اجتماعی متربیان
- عدم تعامل اثربخش نظام تربیت رسمی با سایر بخشهای فرهنگی و اجتماعی
- فقدان جامع نگری و دچار شدن به یک سو نگری، اصلاحات جزئی و بخشی و حتی تغییرات صوری در فرآیند سیاستگذاری و برنامه ریزی و اجرا
- فقدان ارتباط معنا دار و هم سویی میان کوششهای انجام یافته با یکدیگر و در نتیجه وجود ناهماهنگی و (حتی) ناسازگاری آشکار بین سیاستها و برنامههای اصلاحی در بخشهای گوناگون و زمانهای مختلف
- ضعف ارتباط مشخص باسیاستها و آرمانهای توسعه همه جانبه درچشم انداز دراز مدت کشور»
نیک میدانیم که ماندگارترین تعالیم در سنین کودکی رخ خواهد داد، پس منطقی است که اهل فن در مهندسی مسیر تربیت در این مقطع، حساسیتهای ویژهای از خویش بروز دهند.
متخصّصین تربیت کودکان خصوصاً مربیّان مدارس ابتدایی همواره در ذهن خویش به دنبال یافتن پاسخ برخی از سوالات جدّی بودهاند. مثلاً:
- چرا انگیزهی تحصیل در دانش آموزان پس از گذشت مدّتی، دچار افت میشود؟
- چرا کودکان بدون تشویق و تنبیه وظایف خود را انجام نمیدهند؟
- چرا ایشان با نشاط در مدرسه حاضر نمیشوند و اساساً مدرسه خوشایندشان نیست؟
- چرا اکثر کودکان در شناخت و به کارگیری توانمندیهایشان دچار ضعفاند و خود را وابسته به اولیای خویش میدانند؟
- چرا کودکان از پس حل مسائل روزمرّهشان بر نمیآیند؟
- و چندین چرای اساسی دیگر که همواره بر دشواریهای کار معلّمان افزوده و باعث افت کیفیت کارشان شده است.
بر خلاف گذشته، حیطه آموزش به علت پیشرفت علم و تکنولوژی، به حدی گسترده شده، که نه کسی میتواند علوم مختلف را آموزش دهد و نه کسی ادعا میکند آگاه به علوم و حرفههای گوناگون است. اگر در زمانی یادگیری به معنای کسب دانش و مهارت بود امروزه یادگیری، توان فرد در حل مسایل آموزشی و پرورشی میباشد. کسب علوم و فنون در دنیای پیچیده امروز، نیاز به روشهای آموزشی نوین به جای روشهای آموزشی سنتی و غیر کارآمد دارد. به همین جهت وظیفه دست اندرکاران تعلیم و تربیت به خصوص معلمین که در خط مقدم هدایت شاگردان به سوی کمال و رشد قراردارند، سنگینتر شده است. اما انتقال از روش تدریس سنتی به روشهای نوین تدریس به سادگی امکان پذیر نیست. زیرا مسئولین آموزش و پرورش، مدیران، معلمین و والدین عموما بدنبال روشهایی هستند که خود با آن خو گرفته و پرورش یافتهاند. آنها آمادگی کمی برای تحول و ایجاد روشهای جدید تدریس دارند، زیرا روش تدریس نوین به علت نو بودن مسیر، مستلزم تحمل پیامدهای مبهم و عواقب نامشخص میباشد و قبول چنین ریسک وخطری خارج از توان بسیاری از افراد است. این محافظه کاریها باعث شده تا نظام آموزشی ما فاصله زیادی بین وضع موجود و وضع مطلوب در نظام تعلیم و تربیت اسلامی داشته باشد.
گریزان بودن دانش آموزان از مدرسه، دلهره امتحان، بیرغبتی معلمان و یکنواختی جلسات تدریس مصادیقی از نتایج روش سنتی تدریس است.
عوامل متعدّدی در گذر از نظام سنتی به نظام فعال موثر میباشد که یکی از مهمترین آنها، تغییر روشهای تدریس معلمین است. عشق و علاقه معلمین به رسالت واقعی خویش، رشد شخصیت معنوی و حرفهای در آنان، آگاهی آنان از روشهای تعلیم و تربیت و علوم وابسته، شناخت عمیق شاگردان و اتخاذ روشهای تدریس متناسب با ویژگی آنها، ایمان به استعدادهای خدادادی نهفته در شاگردان و تلاش برای شکوفایی آنان و تبدیل محدودیتهای موجود در نظام آموزشی به فرصت ها، نمونهای از قطعات پازلی است که با چینش صحیح آنها روشهای خشک تدریس به روش فعال و پویا تبدیل میگردد.
چه باید کرد؟
ما باید در فعالیتهای آموزشی به این باور قلبی برسیم که وظیفه ما تنها انتقال یافتههای دیگران به شاگردان نیست بلکه «ایجاد موقعیت مطلوب یادگیری»، «آموزش چگونه اندیشیدن و تقویت خودیادگیری»، «تفکّر نقّاد»، «زمینهسازی برای کسب تجارب صحیح»،«رشد اعتماد به نفس و عزّت نفس»، «پرورش روحیهی مشارکتی و گروهی» و «آموزش مهارتهای زندگی» از جمله رسالتهای مهم معلّمین است.
علی رغم وجود حجم قابل توجّه منابع اطّلاعاتی که در اختیار بشر قرار دارد، متأسّفانه در زمینهی چگونگی استفاده و پردازش صحیح آنها در ذهن، کار قابل توجّهی نشده است. بر این اساس است که روشهای تدریس مرسوم که فقط ناقل علوم است، کارایی لازم را ندارند.
تولد روش عارفان توس
این مدرسه تلاش کرده است تا از کاستیها فرصتسازی نماید و با در نظر گرفتن چارچوب کلی نظام آموزشی از روش تدریس پیشرفته یادگیری اکتشافی که بر پرورش تواناییها بنا شده، در آموزش استفاده کند. دستآوردهای این تلاشها مجموعهای از تجارب دلسوختگان عرصه تعلیم و تربیت و با استفاده از مبانی علمی موجود در حیطه مباحث علوم تربیتی و با تأکید بر کاربرد آنها با توجه به زمینه فرهنگ اسلامی و ایرانی است. لذا پس از بررسی و تحقیقات مختلف روش خلاقانه و بسیار خوبی از یکی از مدارس متدین و نوآور ایران بنام هدایت میزان توسط مدیران و معلمین توانمند عارفان توس فرا گرفته شده و در طول چند دورهی تخصصی ویژه به صورت کاربردی به عنوان اولین مدرسه دخترانه در شهر مشهد مقدس اجرایی شد.
روش غالب در این مدرسه براساس یادگیری اکتشافی هدایت شده است.
در این روش شاگرد، محور و مرکز ثقل، فرآیند یادگیری است. در این روش یادگیرندگان تشویق میشوند تا به کمک پرسشها و راهنماییهای معلم به درک و فهم مطالب برسند. این شیوه به یادگیرندگان هم استقلال و هم مسئولیت لازم برای کشف مفاهیم و برقراری ارتباط بین آنها داده میشود. معلم به جای اینکه پاسخگوی تمام سؤالهای شاگردان باشد، زمینه مناسب را فراهم کرده تا آنان خود به پاسخ لازم برسند. ایجاد مهارتهای خوب درک کردن مانند خوب دیدن، شنیدن و لمس کردن، جمع آوری دادهها، فرضیهسازی، آزمایش فرضیهها، نتیجهگیری و انتقال مطالب در موقعیتهای جدید از عناصر مهم روش یادگیری اکتشافی است. در چنین رویکردی شما دانشآموز را به مثابه دانشمند کوچکی در نظر گرفتهاید که قادر است مشکلات خود را (اعم از علمی، مهارتی، ارتباطی، عاطفی و..) حل کند و راه را برای فعّال و مؤثر بودن در آینده فراهم میکند. یادگیری او عمقی و در سطوح عالی شناختی است که با توجه به نیازهایش، کاربردی میشود.
این دبستان از همان ابتدا با این شیوهی نوین و با حرفهایی تازه که نشأت گرفته از علم و تجربه و تدبیر مربّیان و طرّاحان آموزشی خویش بود کار خود را آغاز نمود و موفّق شد الگویی مناسب را در عرصهی عمل ارائه کند که به اذعان بسیاری از مخاطبان ، نتایجی خیره کننده به همراه داشته است.
دانش آموزان این مدرسه در عین اینکه احساس آزادی زیادی دارند، بسیار هم منظّماند.
آنها برای یادگیری خود را مجبور نمیبینند و به نیکی یافته اند که خود مسئول کارهایشان هستند. این امر احساس مسئولیت را در ایشان بالا برده تا جایی که بدون نیاز به تشویق و تنبیه و یا تذکّرات اولیا و مربّیان به انجام وظایف خویش میپردازند.
دانشآموزان دبستان عارفان توس عاشق مدرسهشان هستند و از بودن در آن احساس آرامش میکنند به حدّی که تعطیلی مدرسه برایشان خوشایند نیست.
اصول دوازدهگانهی روش عارفان توس
دبستان عارفان توس برای نیل به اهداف خود، جنبههای گوناگونی را مدّ نظر قرار داده و با تغییراتی در ۱۱ اصل روش میزان، «اصول دوازدهگانه» ای را تبیین نموده است.
اصول مورد اشاره عبارتند از :
- اصل آزادی عمل در چارچوب فطرت.
- اصل یادگیری اکتشافی.
- اصل ملاحظهی تفاوتهای فردی.
- اصل عزّت فردی.
- اصل شادابی و نشاط.
- اصل درونی کردن انگیزهها ( مسئولیت پذیری).
- اصل تقیّد به ارزشهای دینی، انقلابی، ملی.
- اصل ایجاد روحیهی تلاشگری
- اصل تفکر محوری
- اصل وحدت.
- اصل روحیهی اطاعتپذیری.
- اصل کار گروهی.
حوزههای روش عارفان توس
در این دیدگاه تربیت در ۵ حوزه تعریف میشود که با رعایت ۱۲ اصل فوق دست یافتنی خواهد بود.
این حوزهها عبارتند از: «حوزهی اخلاقی ـ معنوی»، «حوزهی آموزش علوم»،«حوزهی اجتماعی ـ ارتباطی»، «حوزهی عاطفی»، «حوزهی بدنی بهداشتی».
کتاب «نگاهی بر روش میزان» به تبیین این شیوهی آموزشی پرداخته است تا بستری مناسب برای مراجعهی علاقمندان باشد.